کتاب درد قهوه

اثر ماریو بندتی از انتشارات فرهنگ جاوید - مترجم: عطیه الحسینی-ادبیات آمریکای لاتین

بدنم یخ کرده بود و در آن هوای پاییزی این واکنش بدنم حقیقتا نوبر بود. پاییز دل‌انگیزترین فصل من بود. اما آن لحظه وقتی سوز اشک را احساس کردم هوای پاییز معنا و مفهوم دیگری یافت. از پشت پرده‌ی اشک خوب نگاهش کردم، زیبایی و شیرینی نگاهش رنگ باخته بود؛


خرید کتاب درد قهوه
جستجوی کتاب درد قهوه در گودریدز

معرفی کتاب درد قهوه از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب درد قهوه


 کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم
 کتاب دوئت تنهایی
 کتاب عزیز کرده
 کتاب No Way Back
 کتاب زندگی زناشویی ماهی های قرمز
 کتاب این دنیا مال ما نیست